فیضان. ریختن مظروف و بیشتر مایع از ظرف چون بیش از اندازه باشد. - جام صبرلبریز شدن، ناشکیبا گشتن. بیش تاب نداشتن. صبر به آخر رسیدن. - کاسۀ صبر کسی لبریز شدن، برسیدن شکیب او. - پیمانۀ عمر کسی لب ریز شدن، برسیدن اجل او: چون پیمانۀ عمر او لب ریز شد... (تاریخ شاهی احمد یادگار ص 271)
فیضان. ریختن مظروف و بیشتر مایع از ظرف چون بیش از اندازه باشد. - جام صبرلبریز شدن، ناشکیبا گشتن. بیش تاب نداشتن. صبر به آخر رسیدن. - کاسۀ صبر کسی لبریز شدن، برسیدن شکیب او. - پیمانۀ عمر کسی لب ریز شدن، برسیدن اجل او: چون پیمانۀ عمر او لب ریز شد... (تاریخ شاهی احمد یادگار ص 271)